دانلود فيلم رحمان 1400

دانلود فيلم و سريال

به سمت مكاني بدون بازگشت

۸۵ بازديد


پوستر فيلم پسرپسر ، فيلم آرژانتيني كه در ماه مه سال 2019 به نمايش درآمده ، ششمين فيلم بلند سينمايي به كارگرداني سباستين شيندل است كه وي همچنين به عنوان تهيه كننده ، فيلمنامه نويسان ، كارگردان عكاسي و تدوين ايستادگي كرده است و از سال 2001 تا به امروز فيلم هاي متوسط ​​را توسعه داده است. اين فيلمساز جوان در سال 2015 با فيلم اهدا شده در جشنواره هاي مختلف ، "القاعده": راديوگرافي يك جرم را به رسميت شناخت.

اين فيلم بار ديگر بر نقش اصلي جوآكين فوريل ، كه در سال 2015 بازي كرد شرط مي بندد. بر اساس داستان مادر محافظ ، توسط گيلرمو مارتينز ، اين بار شيندل بيننده را به تجربه اي فرا مي خواند كه در آن ، همانطور كه اگزوئيل بويتي اشاره مي كند ( صفحه 12 ) برجسته "نازك شدن زندگي روزمره است كه لورنزو را به ورطه جنون سوق مي دهد ، با عكس شنيع گيلرمو نيتو افسانه اي و اجراي جوآكين فوريل در يك نقشه حيوانات برجسته."

لورنزو ، يك نقاش 50 ساله ، زندگي خود را پس از اوقات دشوار ، يك ازدواج نااميدكننده و گذشته فراموش شده ، بازسازي مي كند. او از پسري كه با همسر جديدش ، سيگرد دارد ، مضطرب است. در دوران بارداري ، او شروع به انجام برخي رفتارهاي وسواسي ، گيج كننده ، مخرب مي كند كه باعث ايجاد فشار در روابط مي شود و با پيشرفت دوران بارداري پيچيده تر مي شود.

پس از به دنيا آمدن كودك ، درگيري ها حادتر مي شوند و پيوند بين آنها تاريك و خطرناك مي شود ، زن به شكلي كه رشد مادرانه خود را سفت و سخت مي كند ، او را به مكاني سوق مي دهد كه از آن ديگر بازگشتي نخواهد داشت.



از اين داستان كه باعث برانگيختن ساختار سينماي مؤلفه هاي روانشناختي و علاقه روزافزون به توليد احساساتي براي لحظات تاريك ، دلخراش و تاريك مي شود ، وارد داستان شخصيتي گوشه اي مي شويم كه از گذشته به گذشته مي رود تا بتواند مسيري روان اما پيچيده.

اجراي عالي Furriel ، پير و فرسوده ، آزاد از ابتدا به نوعي درماندگي و سردرگمي ، گناه در يك جرم است كه در ابتدا پراكنده است ، اما پس از آن به عنوان قطعات يك معماي كامل تشكيل شده است. تقصير نهفته است چه اتفاقي براي آن پسر افتاد؟ چرا و به چه دليل او مقصر است؟

با بازيگر ، آنها كوارتت لوسيانو كاسترس ، مارتينا گوزمن و بازيگر نروژي هايدي تويني را تشكيل مي دهند و رگينا لام آرژانتيني را در يك نقش بزرگ به بازيگران اضافه مي كنند.

 اما برگرديم به روايت ، لورنزو ، كه هنرمند نقاشي است (تركيب عالي كاغذ كه قدرت خشم را كه از روي آن بر روي بوم ها عبور مي كند ، تخليه مي كند) ، متهم به يك جرم است. داستان در آنجا آغاز مي شود ، با اين حال ، ما بايد براي درك دلايل پيش برويم. به تنهايي ، خواهيم دانست كه شما دستورالعمل دسترسي محيطي براي ديدن فرزند خود را داريد و دليل اين انزوا مربوط به بار بيماري رواني است كه از آن شما نيز نمي فهميد كه چگونه اين تشخيص به دست آمده است. همه چيز در حافظه او گيج كننده و آشوب آور است. تنها چيزي كه مشخص است اين است كه او مي خواهد پسرش را ببيند تا او را نجات دهد. از چي؟ وكيل دوست دختر سابق وي (مارتينا گوزمن) سعي خواهد كرد تا او را براي دستيابي به آزادي خود همراهي كند ، اما در اين روند بخش هاي ديگري از تاريخ كه مربوط به آن گذشته و گيج كننده هستند در حال شكسته شدن هستند.



علاوه بر شخصيت اصلي ، شخصيت ديگري ، آن همسر سيگاريد ، ظاهراً مطيع و ظريف است ، موقعيت هايي را آشكار مي كند كه با كمك پرستار ، زني را كه با او زندگي مي كند ، حساب مي كند و آن را به طور فزاينده اي از آنچه دور مي شود دور مي كند. به نظر مي رسد بنابراين ، لورنزو دنيايي را منتقل خواهد كرد كه در آن فاصله گرفتن ، بيگانگي و ظلم به واقعيت خانواده خود ، او را به شديدترين آسيب پذيري رواني سوق مي دهد.

با ورود پرستار همه چيز پيچيده و عميق تر مي شود. اين شخصيت تيره و تار كه از زمان ورودش به خانه ، يك دنياي بسته را بطور موازي ايجاد خواهد كرد (از آنجا كه سيگرديد به همان زبان و به زبان خودش صحبت مي كند) ، "بيروني" داستان شخصيت اصلي خود را تقويت مي كند. جو خانواده به تدريج بدتر مي شود و خانه كاملاً خصمانه براي تربيت كودك مي شود. و روابط آنها به مناطق تاريك وارد مي شود و آنها را به سمت پيوند خطرناك سوق مي دهد.

اين فيلم از چاشني هاي خوبي براي تبديل شدن به اثري از تعليق شديد برخوردار است. كارگردان اين كار برجسته است ، با توجه به اينكه اگرچه نكات منفي و مشخصي در جريان است ، اما ساخت داستان هميشه به خوبي حفظ مي شود. گذشته از تغييرات موقتي ، داستان از ساختار واضح و خوبي برخوردار است.

مونتاژ دقيق و صحنه سازي بسيار خوب و واضح. نكات برجسته شامل شدت و تعليق دراماتيك و موسيقي متن است كه بين واقعيت و ذهنيت شخصيت اصلي بازي مي كند. برخورداري عالي از نور و تاريكي ، چراغ ها و سايه ها. اگر چيزي را بفهميم ، اين است كه به عنوان تماشاگر ، مجبور خواهيم شد گاهي اوقات دچار سردرگمي و اضطرابي شويم كه لورنزو را فاسد مي كند.

به عنوان يك پايان ، ما مي توانيم طراحي كنيم كه شيندل ، از عناصر نشانگر خاصي استفاده مي كند كه تجربه هايي را كه مربوط به كلاسيك هاي روانشناختي سينما باشد ، همانند آلفرد هيچكاك ، نماينده عالي ، امكان پذير مي كند. همه ما تصاوير و صحنه هاي باتجربه و فراموش نشده را با هدف ايجاد اضطراب ، ترس يا همدلي داريم. به اين معنا ، به سبك كارگردان ، پسر متوسل به ترسيم پيچ و تاب و تأكيد بر توطئه هاي مزاحم مي شود.

سرانجام ، بايد اين نكته را ذكر كنم كه شايد ، برخي كليشه هاي خاص در برخي از شخصيت ها مي توانستند جابجا شوند. مشاهده اي كه بدون شك قصد دارد بي اعتبار كيفيت فيلم باشد.

تريلر

مادينوزا: تجزيه و تحليل پائولا دي جيكومي

۱۰۱ بازديد


به نظر مي رسد كور



توسط پائولا دي جاكومي

 

تحليل فيلم "مادينوسا" به جنبه اي مربوط مي شود كه در طول فيلم در ذهن من طنين انداز است و فكر مي كنم به روش هاي مختلف تكرار مي شود: اين موضوع "نگاه" است.

 

از سويي مي توانيد نگاهي به دنياي "شهري" ، جامعه (ظاهرا) "متمدن" داشته باشيد ، به نمايندگي از سالوادور ، شخصيتي كه از ليما به شهري كه مادينوسا در آن زندگي مي كند ، نمايندگي مي شود. چند سالي است كه سالوادور در اين مكان به دام مي افتد و به بهان of عدم حضور در شركت كننده يا ناظر در تعطيلات مذهبي خود ، كه آنها را "زمان مقدس" مي نامند ، توسط شهردار قفل مي شود.madeinusa.jpg

سالوادور در طول فيلم نگاهي عجيب به آنچه اتفاق مي افتد در اطراف اوست. او "بيگانه" است ، متجاوز كه از سنت ها و آيين هايي كه تقريباً به طور طبيعي توسط ساكنان شهر درج شده است ، هميشه با دوربين در دست خود حيرت مي كند.

به عنوان مثال ، از پنجره (از بيرون خانه) اين شخصيت اصلي صحنه تماشايي بين مادينوسا و پدرش را تماشا مي كند. ما آن را نمي بينيم ، اما از طريق او ، از طريق ژست هاي او ، فقط از طريق سالوادور مي توانيم آنچه را كه در آن اتاق اتفاق مي افتد (در آن جهان) رمزگشايي كنيم ، زيرا به نظر مي رسد كه ما نيز در خارج هستيم و تنها چشم ها به آن هستيم. آنهايي كه ما مي توانيم موقعيت دهيم ، در كشورهاي سالوادور قرار دارند. ما (به عنوان تماشاگر) آن دوربيني هستيم كه به اين شخصيت نگاه مي كند زيرا به نظر مي رسد نگاه مستقيم و ثابت به آنچه نمي توانيم درك كنيم غيرممكن است.

در زمان ديگري در فيلم ، سالوادور در زير قاب درب اتاق مشاهده مي كند (كه در آن ارتفاع از حد بين "داخل" و "خارج") صحنه پدر مرده به همراه دخترانش است. او فقط قادر است به مادينوسا بگويد "شما ديوانه هستيد" ... شايد به اين دليل كه هر چيزي كه از پارامترهاي از پيش تعيين شده خارج شود جنون است.

پس از اين ، سالوادور به دليل متهم شدن به ارتكاب قتل "در درون دام" قرار مي گيرد.

 

نگاه ديگر ، مادينوسا است. درعوض ، به بيرون نگاه كنيد.

به هر آنچه كه سالوادور نشان مي دهد نگاه كنيد ، مانند وقتي كه در حالي كه قفل مي شود از سوراخي در درب جاسوسي مي كند. او با چشماني با دقت به او نگاه مي كند ، همانطور كه يك شيء گرانبها را بازرسي مي كند.

براي او ، سالوادور ليما است ، شهر ، مجله هاي مد ، لباس هاي مارك دار ، مورد نظر ، سرنوشت مادر ، ايده زن زن با قلاب هاي چشم نواز و موهاي بلند و كفش هايي كه خواهرش هرگز نمي تواند داشته باشد . سالوادور پل و راه رسيدن به "طرف ديگر" است.

و به همين ترتيب او را در انتهاي فيلم مي بينيم كه در يك كاميون در يك سفر يك طرفه با حلقه اي كه به مادرش تعلق دارد (همان كسي كه او را رها كرده بود) كه از گوشش آويزان است و يك عروسك به عنوان همراه ، با موهاي بافته بلند آويزان است.

مهم است كه توضيح دهيم كه اشياء در اين فيلم از ارزش اساسي برخوردار هستند. براي مادينوسا حلقه ها مادر هستند ، اين تنها شيء ملموس از اوست. به نظر مي رسد كه فراتر از عواطف عاطفي ، او برخي از ارزش هاي جادويي را به او اعطا مي كند ، نوعي نيروي ماورايي كه به او امكان مي دهد حركات لازم را انجام دهد تا خود را به آنچه مي خواهد تبديل كند. شما نمي توانيد بدون "گوشواره" هاي خود به ليما برويد و همينطور است

 

آنها كه منجر به پايان مي شوند. حلقه ها حاوي كل تاريخ مادر است ، آن داستان پرواز كه به نظر مي رسد آن را بسيار مشخص كرده است.

در عين حال او تصويري از او را دارد كه به گردن خود آويزان است ، آن عكس را كه در آينده يادآور آنچه در آن بود ، خواهد كرد: اجداد ، خانه ، خواهرش ، خواهرش ، آئين هاي او ، تعطيلات مذهبي ، ذات او ، در نهايت. و از طرف ديگر ، نشان مي دهد كه ديگران چگونه آن را مي بينند ، گويي كه اين عكس آينه اي از خودش است ، اما در مقابل چشمان ديگران و بطور خاص در مقابل چشمان سالوادور است. و بنابراين او هويت خود را مي سازد ...

 

سالوادور و مادينوسا به يكديگر نگاه مي كنند ، اما آنها هرگز "نمي بينند".

اين شخصيت ها دو چهره يك جامعه را نشان مي دهند ، نگاهشان را به يكديگر متمركز مي كنند ، اما يكديگر را نمي فهمند. نگاه آشفته آنچه كه نمي تواند پذيرفته شود "طبيعي" است ، با نگاه خيره كننده آنچه ايده آل است ، براي دستيابي نبودن به هم برخورد مي كند. اما با وجود اين ، حداقل آنها سعي مي كنند.

در همين حال ، عده ديگري نيز نابينا هستند و ترجيح مي دهند چشم بسته شوند ، مانند مجسمه عيسي در زمان مقدس.

 

 

 

تحليل فيلم "آب

۷۹ بازديد

اين فيلم داستان يك بيوه جوان متعلق به فرهنگي را نشان مي دهد كه در آن زنان يك بار شوهرشان مي ميرند و بيوه مي شوند ، مي توانند از بين سه گزينه انتخاب كنند: مسئوليت خود را حفظ كرده و با برادر كوچكتر شوهرش ازدواج كنيد ، زنده بسوزانيد. همراه با شوهر يا در يك خانه بيوه مخفي مي شوند. به اين فرهنگ "ساتي" گفته مي شود.

در اين فيلم شخصيت اصلي ما يك دختر جوان (چوييا) است كه در همان روز عروسي خود بيوه است ، بنابراين تصميم مي گيرد كه بقيه عمر خود را در عزاي همسر خود مرحوم خود در خانه بيوه بگذراند. اين فيلم از آب به عنوان نمادي استفاده مي كند ، سمبل اي كه نه تنها آغاز يك زندگي جديد ، فرصتي جديد است كه در سواحل رودخانه كالياني بوجود مي آيد ، جايي كه با شخصي ديدار مي كند كه عاشق او شود (نريان) ، بلكه اين آب را به عنوان سمبل ترانزيت يعني تغيير تغيير مي دهد.

ما همچنين مي توانيم ببينيم كه چگونه برخلاف فرهنگ ما ، كه در آن از رنگ سياه به عنوان سمبل عزاداري استفاده مي كنيم ، در "ساتي" اين رنگ سفيد رنگ غم و اندوه است كه به نوعي براي فرهنگ ما نمادي از بكارت و خلوص

در مرحله بعدي با در نظر گرفتن زير سيستم هاي مختلفي كه آن را تهيه كرده اند ، از نظر نامه ، تجزيه و تحليل فيلم را انجام خواهيم داد :

ارتباطي : در فيلم مي بينيم كه چگونه اين زير سيستم به طريقي كه درد را قبل از مرگ شوهر فقيدشان برقرار مي كند ، نمايش داده مي شود ، يعني از طريق لباس ، خود را در خانه بيوه قفل مي كنند يا سرشان را مي تراشند. نشانه بيوه يا اندوه.

فني و اقتصادي : در اين فيلم ما به شكلي ناگهاني وارد اين زير سيستم مي شويم ، يعني ارزش زندگي انسان را به ما نشان مي دهد ، زندگي اي كه در دست رئيس يك جامعه (اهرام) است و فروش آن بدن زنان براي فحشا كردن خود ، از آنها به عنوان ارز مبادله اي استفاده مي كند.

اجتماعي-سياسي : اين شامل شكل سازماندهي جامعه يا گروه مي شود ، كه در آن زن به محض ازدواج با مرد متوقف مي شود كه يك فرد مستقل باشد. بودن در رحمت زندگي خود ، رسيدن به حد كسي كه وقتي شوهرش مي ميرد ، مي شود. اينها هنگامي كه شوهر درگذشت ، وضعيت خود را از دست مي دهند ، در جامعه كسي نيستند ، يعني يك مرگ اجتماعي با آنها رخ مي دهد.

ايدئولوژيك و خلاقيت : از طريق تصور يك زن بيوه ، كه اجازه ادامه زندگي عادي در جامعه خود را ندارد ، منعكس مي شود ، و به وي فرصت ملاقات با شخص ديگري داده نمي شود كه زندگي خود را دوباره بسازد. متفاوت از شوهر فقيدش همچنين تصور مي شود كه اگر زن بيوه بوده است به اين دليل است كه او شايسته آن بوده است ، يعني كاري كه او در طول ازدواج انجام داده است ، به طوري كه خدايان او را از اين طريق مجازات مي كنند: مرگ شوهر = فوت همسر.

تحليل فيلم

۱۰۰ بازديد

تحليل فيلم
1. دانشكده آموزش كارشناسي ارشد علوم تربيتي با تأكيد بر تدريس دوره مطالعات اجتماعي: تاريخچه جهاني دوم تحليل فيلم پروفسور استبان والورده دانشجو: 2017
2. مقدمه اين نوار ويدئويي به ما مي آموزد و نشان دهنده بازتاب قدرت كليساي كاتوليك ، فسادهاي موجود و فريب موجود بر مردم است تا از فروش معجزه درآمد داشته باشند. اين تجزيه و تحليل به وضعيت واقعي كه كليساي كاتوليك در اين زمان نشان مي دهد و چگونگي تلاش براي پنهان كردن حقيقت از مردم ، متمركز خواهد شد ، به همين ترتيب ، فسادي را كه در آن زمان وجود داشت ، تجزيه و تحليل كنيم و چگونه امروز مي توانيم آن را ببينيم. علاوه بر اين كه چگونه به عصري متمركز شده است كه درد و رنج زيادي براي جامعه داشت و به عنوان نكته مثبت براي نجات چگونگي درك كليسا از سياست و روشهاي تفكر خود بعد از اصلاحاتي كه لوتر به جهانيان خواهد فهميد و اصلاح خواهد كرد ، نجات خواهد يافت. كليسا را ​​مجبور كند مجبور شود با يك روش جديد تفكر و ديدن چيزها ، دوباره به اشتباهات خود تجديد نظر كند و يك كليساي جديد بسازد. اين امر ما را به اين نتيجه خواهد رساند كه چگونه امروز مي بينيم از جهات مختلف مبارزات ، بي تفاوتي هايي كه بايد ياد بگيريم با صلح ، با آرامش و برطرف كردن و منجر به جنگ و نارضايتي مردم نباشيم ، بايد مشكلات را به روشي حل كنيم متفاوت و بي تفاوتي به طوري كه آنچه در اين نوار ويدئويي كه مي خواهيم مديتيشن كنيم منعكس شده و براي ما ادامه نخواهد يافت.
3. خلاصه توضيحات فيلم فيلم وضعيتي از فساد را به ما نشان مي دهد كه كليساي كاتوليك هنگام فروش معجزه و صرفه جويي در امر پاك كردن بيش از حد بر مردم دارد مارتين لوتر ، يك كشيش ، وارد داستان مي شود و تصميم مي گيرد اين وضعيت را تغيير دهد. مارتين لوتر ، تحصيل مي كند كه يك متكلم باشد ، و سپس در آموزش و موعظه كلام مقدس در كليسا شروع مي شود ، اما او نه مطابق كليسا ، بلكه طبق كلام مقدس موعظه مي كند. در طي موعظه اي كه به او مي دهد ، او حقيقت را در مورد مسيح آشكار مي كند ، كه عيسي عشق است و آنچه پاپ دستور داده است قابل قبول نبود زيرا او تصريح كرد كه براي استحقاق معجزه اي كه بايد بپردازند يا بستگان خود را از پاكسازي نجات مي دهند. اسقف هاي كليسا از ايدئولوژي كه مارتين لوتر در حال موعظه بود ناراحت بودند ، اما اين ايدئولوژي درست بود ، فقط طبق كتاب مقدس و نه با آنچه پاپ هاي قبلي فرمان مي دادند يا آنچه لئو ايكس فرمان مي داد ، در اين روند ناراحت كننده بودند. كليساي كاتوليك با آزار و اذيت مارتين لوتر به علت مرگ وي آغاز شد ، اما مربي دانشگاه كه در آنجا لوتر تحصيل مي كرد ، به وي كمك كرد تا در آلمان مخاطبي براي شنيدن او پيدا شود و او كسي را بيان كرد كه در كتابهاي پايان نامه خود بيان كرده است. قبل از شنيدن اين نتيجه ، وي تحت فشار قرار گرفت كه بگويد همه چيزهايي را كه گفته بود و آنچه را كه در پايان نامه خود نوشته بود ، اصلاح مي كرد ، اما از عقب نشيني چشم پوشي مي كرد. مردم بعد از حضار با ايدئولوژيهاي خود از او حمايت كردند اما به هر حال آنها مي خواستند او را بكشند. مدتي لوتر پنهان مي شود تا از اسقف هاي كليساي كاتوليك نجات يابد ، اما در اين مدت او شروع به ترجمه كلام مقدس به آلماني مي كند ، اما كليسا نمي خواست حقيقت را كه كتاب مقدس مي گويد زيرا اين كار را انجام مي داد. كليسا بايد بيشتر تقسيم شود ، اما دليل واقعي اين نبود كه بدانيم معلوم نيست عيسي مسيح استغفار مي كند و عشق است.
4- مارتين لوتر موفق به ترجمه كتاب مقدس شده و در دانشگاهي كه در آن تحصيل كرده و در معرض آزادي واقعي خود قرار گرفته است ، در معرض نمايش قرار خواهد گرفت. نظر انتقادي از نظر من ، فيلم از آنجا كه نشان دهنده فسادي است كه كليساي كاتوليك داشت از اهميت برخوردار است ، اما به لطف مارتين لوتر اين كار تمام شد و تعليم واقعي كه عيسي به عنوان ميراثي براي بشريت به جا گذاشت ، تأسيس شد و در آن جمع نشد. كليسا ، و اين بدان معناست كه كليسا توسط قانون زندگي در روستاها وضع نشده است. آنچه كارگردان اين فيلم زندگي نامه مارتين لوتر را نشان مي دهد ، دستاوردها و كمك هاي او كه من در انجام تحول بنيادين در مسيحيت به بشريت واگذار مي كنم ، اين فيلم اهميتي را كه اين مرد در مسيحيت به دست آورد و دستاورد اصلي آن نشان مي دهد. كه كتاب مقدس براي دانش مردم از كليساي كاتوليك ترجمه و گرفته شده است. در محيط كاستاريكا ، اين تعليمي را به اثبات نمي رساند كه سالها فساد در حال وقوع بوده و هنوز هم در دوران ما وجود دارد ، و نه تنها از نظر سياسي بلكه از نظر مذهبي نيز رخ مي دهد. به همين ترتيب ، به ما نشان مي دهد كه فساد در كليساي كاتوليك و ايالت همچنان ادامه دارد ، زيرا اين يك نهاد است كه در تصميمات دولت دخالت مي كند. اما در اين زمان نه تنها در كليساي كاتوليك بلكه در بسياري از فرقه ها فساد وجود دارد. امروزه همچنين باعث مي شود كه ما به عنوان شهروند تأمل كنيم ، كه بسياري از اوقات از اين مسئله آگاه نيستيم و اگر هم باشيم ، غالباً نسبت به مشكلات ما به عنوان يك ملت رفتار بي تفاوت مي كنيم. به نظر من نبايد فقط اين را ببينيم

تجزيه و تحليل فيلم: قبل

۱۱۴ بازديد

در پايان ترم و كلاس مي خواهم اين تجزيه و تحليل يك فيلم را با شما در ميان بگذارم ، كه در آن مي بينيم كه چگونه مي توان دوران كودكي را به عنوان مهمترين مرحله در نظر گرفت ، زيرا بسياري از حوادث آسيب زاي در اين يك مي توانند بوجود بيايند كه اگر نباشد آنها حل مي كنند ، در آينده مي توانند خود را به نسل هاي بعدي تكرار كنند يا اينكه تصميم اشتباهي بگيرند.

تحليل فيلم فوق براساس رويكرد روانكاوي است. داستان ما راجع به Claireece (گرانبها) جونز ، دختري 16 ساله كه از چاقي رنج مي برد و همچنين بي سوادي به ما مي گويد. او از كودكي دچار يك تروما بسيار شديد است كه در مورد سوء استفاده توسط پدر خود خلاصه مي شود و دوبار باردار خود را ترك مي كند ، فرزند اول او ، يعني زني كه با عقب ماندگي ذهني يا سندرم داون متولد شده است و آنها را "مغولي" مي نامند. . دختري كه داراي عقب ماندگي ذهني است ، در مراقبت از مادربزرگ مادري خود قرار دارد ، گرانبها در يك مكان با طبقه پايين زندگي مي كند ، در شركت مادرش كه او را در آپارتمان مي برد فقط در حال تماشاي تلويزيون و سيگار كشيدن است و تمام مشاغل خانه به دختر شما. ما مي توانيم در سراسر نوار نفرت (حسادت) مادر نسبت به گرانبها ، در اين باور وجود دارد كه دختر شوهر خود را گرفت. نكته مهمي كه وجود دارد پشتيباني از دولت است كه به گرانبها براي تحصيل و پرورش فرزندانشان مي پرداخت ، پولي كه مادر از او مي گرفت. گرانبها كه با فرزند دوم خود باردار است ، در مدرسه جايگزين يا براي موارد خاص به پايان مي رسد ، كه او را براي دبيرستان آماده مي كند. زن جواني كه در دنيايي زندگي مي كند كه صداي او هرگز شنيده نشده بود ، در اين مدرسه سرانجام صحبت مي كند و نظر خود را مي دهد ، و با معلم خود دوستي عظيم برقرار مي كند ، به نام باران از آنجا كه قبلاً اظهار داشتم ، گرانبها صداي او را بازيابي مي كنند. و مهمتر از همه مهمترين "عزت" او ، بنابراين دنيايي را كشف مي كند كه در آن بتواند احساس خود را ابراز كند ، مي توانيم ببينيم كه چگونه از طريق فعاليتي كه معلم ارائه داده است هر آنچه را كه مي خواهد بنويسد و به ذهنشان خطور مي كند ،
بر اساس تحليل ، نويسنده موارد زير را يافت:
تثبيت ، رگرسيون: خاطرات گرانبها در زمان رابطه جنسي با پدرش.
مجتمع ائديپوس: مجتمع الكتري در زنان ناميده مي شود كه در كودكي غلبه بر آن نبود و از آنجا پدر از ترك 2 فرزند خود به گرانبها استفاده كرد و حتي پدر به گرانبها گفت كه قصد دارد با او ازدواج كند.
رابطه شي: طبق گفته اتو كرنبرگ ، ساختارهاي رواني منشأ دروني شدن تجربيات رابطه با اشياء هستند. تئوري مربوط به نيازهاي روابط بسيار شخصي ، نيازهايي كه شامل سالياني از قبيل ديده شدن ، شناختن يا درك آنها مي شود. در مورد اين درايو ، گرانبها او را كاملاً فراموش كرده اند زيرا در خانواده اش ، به ويژه به دليل مادرش ، هيچ يك از موارد فوق را پيدا نكرده است ، تا اينكه در لحظه اي كه وارد مدرسه جايگزين مي شود و با معلم و همكلاسي هايش ملاقات مي كند ، مكاني است. كه در آن است كه در نهايت شنيده مي شود ، درك و شناخته شده است.
فرضيه هاي metapsychological
توپوگرافي
در اين فرضيه رؤياهاي گرانبها هستند كه خواسته هايي هستند كه در ناخودآگاه يا ناخودآگاه وجود دارند و هنگام خواب به سطح هوشيار مي رسند.
· او خواب مي خواند كه او يك خواننده مشهور است.
· او شب خون آشام ها را مي بيند كه به او مي گويند كه مال آنهاست. (خون آشام ها را مي توان از يك سو به مادر تعبير كرد كه اينقدر خفه كننده است و اجازه نداده كه او را رها كند ، و از طرف ديگر به پدر).
· به آينه نگاه مي كند و روياهاي سفيد و جذاب (نازك) مي بيند.
· شما در يك گروه كر آرزو مي كنيد و هميشه در رؤياهاي مشابه ، جواني ظاهر مي شود كه خيلي دوست دارد ، كه توسط مجموعه الكترا در كودكي از او تفسير نشده است.
ژنتيك
در اين فرضيه مي توانيم ببينيم كه به دليل چاقي كه گرانبها رنج مي برند ، او راكد ماند و با داشتن چيزي كه نمي توانست آن را كنترل كند ، بر مرحله دهان غلبه نكرد و با متوقف كردن ديگري (والدين) ، خود را نيز فراموش كرد. با انجام آنچه پدر و مادر مي خواستند. شكم كامل براي آن عشق مادرانه يا خالي است كه او هرگز نداشته است. و در مرحله ، فاليكا نيز بر آن غلبه نكرد ، زيرا اگرچه او نمي توانست آلت تناسلي داشته باشد ، اگر او 2 فرزند از پدر گرفت.
پويا ، اقتصادي
اين فرضيه ها به پويايي خانواده اشاره دارد كه در يك خانواده نابسامان شكل مي گيرد ، پدر از مرحله طبيعي دختر (مجموعه الكترا) ، احساس عشق به پدر ، استفاده از اين مناسبت ، 2 فرزند را به دست مي آورد. ، و در پايان ترك خانه ، يك مادربزرگ مخدوش ، هم از نظر جسمي و هم از نظر عاطفي خشن ، يك مادربزرگ كه از دختر گرانبها مراقبت مي كند ، كه داراي سندرم داون است ، و در آخر نيز با چاقي گرانبها است. همچنين فرضيه اي وجود دارد كه اشاره دارد كه در آن افكار بيمار يا مشتري انرژي بيشتري را صرف مي كند و ما مي توانيم آن را در نوارهايي مشاهده كنيم كه در آن گرانبها از طرف مادرش خشونت رواني و جسمي را تحمل مي كنند و همچنين در لحظه هايي كه كساني كه هنگام روبرو شدن با خواب روبرو مي شوند چيزي را مي شنوند كه صدمه ديده باشد.
ساختاري
از نظر ساختاري مي بينيم كه گرانبها من بسيار آسيب ديده است ، از لحظه اي كه او مادر خود را محدود نكرد و به او اجازه داد كه با او رفتار كند و همچنين در رابطه با آن ، كه بيهوش است و از طريق من مي آيم با آگاهي ، مي بينيم كه از طريق روياهاي گرانبها بسيار واضح به نظر مي رسد. سرانجام ، در مورد سوپر يو كه قاضي داخلي و اخلاقي است ، علي رغم آنقدر خشونت كه از جانب مادرش زندگي مي كند ، تصميم مي گيرد ساكت زندگي كند و اجازه ندهد بي احترامي كند و هميشه به دنبال و بهترين ها را مي خواهد. فرزندان شما
روشي كه پدر گرانبها در آن زندگي كرد ، آسفير و خشونت بود.
سازگار
اين فرضيه را مي توان با شدت زياد مشاهده كرد از آنجا كه گرانبها براي ورود به دبيرستان ، دانش و معاشرت با معلم خود را وارد مدرسه تسطيح مي كنند. شما همچنين مي توانيد ببينيد وقتي او كاملاً از مادر جدا شد و او در نهايت تصميم گرفت زندگي خود را در كنار فرزندانش بگذراند.
تحليلي كه به نويسنده ارائه شده براي من كاملاً كامل به نظر مي رسد ، بنابراين به نظر مي رسد كه به اشتراك گذاشتن آن با شما غني ساز باشد. به نظر مي رسد كه نتيجه خوبي براي ما بگذارد كه ما آينده روانشناسان هستيم !!
وي گفت: "از طريق نتيجه گيري در مورد اين نوار ، من آن را بسيار عالي ديدم زيرا به من نشان مي دهد كه براي ما به عنوان روانشناس كار زيادي بايد انجام شود ، و زمينه زيادي وجود دارد كه بتوانيم كار كنيم و به اين ترتيب مي توانيم يك دانه بزرگ ماسه را براي ترميم آن فراهم كنيم. سلامت روان فقط اين جنبه مهم اين است كه ما را با يك (آناليز didactic) شروع كنيم: استخوان ، به سراغ روانپزشكي خود برويم و از اين طريق قادر به ارائه يك درمان با كيفيت به مشتري خواهيم بود كه در آن يك انتقال خوب وجود دارد و نه يك انتقال متقابل كه با آوردن ما تأثير مي گذارد. چيزي درست كار نكرده است. "(كوئينتيلا ، 2012)
رفرنس:
Quintanilla، JA (2012). تحليلي از رويكرد روانكاوي فيلم "گرانبها". دانشگاه خودمختار دورا

تجزيه و تحليل فيلم

۱۱۸ بازديد

پوستر آملي ، جايي كه شخصيت پيشكسوت با لبخندي بين ساده لوحانه و مبهم به بيننده نگاه مي كند ، موفق و مطرح است. همراه با شعار مبهم ، آملي قصد دارد زندگي شما را تغيير دهد ، تبليغات با ايده بي گناهان بازي مي كند كه دقيقاً به اين دليل كه بسيار بي گناه است ، در نهايت نگران كننده است. با اين حال ، در پيشنهادي كه توسط Jeunet ارائه شده است هيچ چيز بدي وجود ندارد. آملي بي گناهي و انحرافي را مانند Delicatessen مخلوط نمي كند. اين دنياها ، وسواس ها و عصب هاي كوچكي را كه هر يك از شخصيت هاي او را احاطه كرده اند ، ظهور مي كنند و جو و كلي از نويسندگان را ايجاد مي كنند كه در فيلم هاي اول او شهود شده بودند اما در اينجا كاملاً توسعه يافته به نظر مي رسد.

 





 

 

 

 

 

 

 

فيلم چهارم كارگردان فرانسوي بدون شك به عنوان بهترين بهترين تعداد بسياري از او تا به امروز كشف شده است. حقيقت اين است كه توصيف جادويي كه از اين فيلم با كلمات سرچشمه مي گيرد بسيار دشوار است. داستاني كه آملي براي ما تعريف مي كند ، يك افسانه سرشار از خوش بيني است كه در آن ما با يك سري شخصيت ها ارائه مي دهيم كه ، در حالي كه غريبه هستند ، به دنبال ما هستند. در حقيقت ، فيلم به جز حس شوخ طبعي ، مخالف حملات قبلي كارگردان است كه در آن كاراكترها بسيار بيشتر طراحي شده بودند و احساسات آنها واقعاً وزن مهمي در طرح ندارند. در آملي شخصيت ها از تفاوت هاي زيادي برخوردار هستند و توسعه فيلم اساساً روي آنها متمركز است.


ما پيش از اولين تصاوير تصويري بيكران و ظريف نيستيم كه Delicatessen بود ، و نه قبل از داستان تاريكي كه شهر بچه هاي گمشده بود و نه قبل از نمايش فيلمهاي برجسته مانند Alien: Resurrection. ما در داخل با يك فيلم كوچك اما بزرگ روبرو هستيم. مكانهاي تاريك فيلمهاي قبلي وي در اينجا جاي پاريس پر از نور و زندگي مي گيرد. اين فيلم توانايي انتقال چيزي را دارد كه باعث مي شود زندگي را با چشمان ديگري ببينيم. اهميت جزئيات جزئي را كه گاهي اوقات آنها را درك نمي كنيم بلكه جوهر زندگي هستند ، به ما نشان مي دهد. اين به ما مي آموزد كه چگونه هر فردي دنيايي است كه مي تواند كشف كند و چگونه مي توان روياها و توهماتي را كه همه ما داريم دنبال كرد.

ژان پير ژونت قبلاً با برخي از فيلم هاي قبلي خود به موفقيت چشمگير انتقادي رسيده بود اما آملي پديده اجتماعي در سراسر فرانسه بوده است. همچنين در بقيه قاره بسيار موفق بوده است. اين پذيرش مهم توسط منتقدين و مخاطبان منجر به جوايز متعددي شده است.
سبك بصري نقش بسيار مهمي در انتقال آن دنياي جادويي كه آملي در آن قرار دارد بازي مي كند. Jeunet از تعداد زيادي حركات دوربين و هواپيماهاي ذهني استفاده مي كند كه به فيلم نياز بسيار زيادي به هاله جادويي مي دهد. تمام شخصيت هايي كه ذهن آملي را در خود جاي داده اند ، توسط رايانه ايجاد شده اند و در ابعاد عادلانه خود ، در پيشرفت طرح بدون هيچ گونه سوء استفاده از اين اثر نقش دارند.

 





 

 

 

 

 

 

 

فيلمنامه آملي پيش از شروع كار ماجراجويانه هاليوود با فيلمبرداري بيگانه: رستاخيز ، از سر Jeunet فرياد مي زد. وي تصور مي كرد فيلم هاي قبلي وي خيلي تاريك بوده است و مي خواست يك فيلم كوچك و خوش بينانه فيلمبرداري كند كه از فيلم هاي قبلي خود فاصله گرفت و البته موفق شد. در ابتدا به فكر نقش اصلي پيش آمده بود اما بازيگر بريتانيايي اين ادعا را نمي خواست بيشتر از شش ماه را در خارج از خانه خود بگذراند. با اين حال ، كارگردان تصميم گرفت شخصيت اصلي را به عنوان آملي به عنوان كسي كه در ابتدا براي اين نقش فكر كرده بود ، تعميد دهد. پس از اين امتناع ، جونيت به فكر آدري تاتو بود كه براي نقش خود در زهره ، سالن زيبايي نظرهاي بسيار خوبي داده بود.

تعبير آدري تاتو با شكوه است و تمام نشاط و خوش بيني شخصيت او را به روشي كاملاً طبيعي منتقل مي كند و نشان مي دهد كه او بازيگر شخصيت است. بقيه بازيگران با شگفتي اجرا مي كنند ، مجموعه اي از شخصيت هاي بسيار معتبر را ايجاد مي كنند كه زندگي آنها را بر اثر نياز فوري آملي براي انجام مأموريت تازه به دست آمده مختل مي كند. ما مي توانيم بازيگراني را ببينيم كه قبلاً جونت را مانند روفوس ، سرگ مرلين يا دومينيك پينون همراهي كرده اند ، كه در تمام پروژه هاي كارگردان شركت كرده است. عكس توسط برونو دلبنلن ، يك پاريس را با نور نشان مي دهد كه از شخصيت خوش بينانه فيلم حمايت مي كند. انتخاب ريتم لجام گسيخته در برخي سكانس ها بسيار صحيح است ، و همچنين استفاده از هواپيماهاي ذهني و حركات دوربين كه در بالا مورد بحث قرار گرفت. موسيقي ، اثر يان تيرسن ، همچنين از ريتم و آن شخصيت خوش بينانه پشتيباني مي كند و ملودي سرگرم كننده را براي برخي از سكانس ها فراهم مي كند.

به عنوان يك كنجكاوي ، اظهار كنيد كه اين اولين فيلمي است كه ژان پير ژونت از يك استوديو بيرون مي رود. هر دو فيلمبردار در بدو شروع كار با مارك كارو ، كه با آنها به كارگرداني Delicatessen و شهر بچه ها از دست رفته ، در مورد نياز به فيلمبرداري در استوديو توافق كردند ، كه Jeunet را تا زمان واقعي شدن اين فيلم حفظ كرده است. به طور خلاصه ، آملي نماينده بهترين سينماي فرانسه در دوران اخير است و افسانه اي را ارائه مي دهد كه به دست جونت به يك خيال سورئال تبديل مي شود ، با جادو و خوش بيني با بازيگران باشكوه ، يك فيلم نامه عالي و يك سبك. بصري خلاقانه و بسيار موفق.