مادينوزا: تجزيه و تحليل پائولا دي جيكومي

۱۰۳ بازديد


به نظر مي رسد كور



توسط پائولا دي جاكومي

 

تحليل فيلم "مادينوسا" به جنبه اي مربوط مي شود كه در طول فيلم در ذهن من طنين انداز است و فكر مي كنم به روش هاي مختلف تكرار مي شود: اين موضوع "نگاه" است.

 

از سويي مي توانيد نگاهي به دنياي "شهري" ، جامعه (ظاهرا) "متمدن" داشته باشيد ، به نمايندگي از سالوادور ، شخصيتي كه از ليما به شهري كه مادينوسا در آن زندگي مي كند ، نمايندگي مي شود. چند سالي است كه سالوادور در اين مكان به دام مي افتد و به بهان of عدم حضور در شركت كننده يا ناظر در تعطيلات مذهبي خود ، كه آنها را "زمان مقدس" مي نامند ، توسط شهردار قفل مي شود.madeinusa.jpg

سالوادور در طول فيلم نگاهي عجيب به آنچه اتفاق مي افتد در اطراف اوست. او "بيگانه" است ، متجاوز كه از سنت ها و آيين هايي كه تقريباً به طور طبيعي توسط ساكنان شهر درج شده است ، هميشه با دوربين در دست خود حيرت مي كند.

به عنوان مثال ، از پنجره (از بيرون خانه) اين شخصيت اصلي صحنه تماشايي بين مادينوسا و پدرش را تماشا مي كند. ما آن را نمي بينيم ، اما از طريق او ، از طريق ژست هاي او ، فقط از طريق سالوادور مي توانيم آنچه را كه در آن اتاق اتفاق مي افتد (در آن جهان) رمزگشايي كنيم ، زيرا به نظر مي رسد كه ما نيز در خارج هستيم و تنها چشم ها به آن هستيم. آنهايي كه ما مي توانيم موقعيت دهيم ، در كشورهاي سالوادور قرار دارند. ما (به عنوان تماشاگر) آن دوربيني هستيم كه به اين شخصيت نگاه مي كند زيرا به نظر مي رسد نگاه مستقيم و ثابت به آنچه نمي توانيم درك كنيم غيرممكن است.

در زمان ديگري در فيلم ، سالوادور در زير قاب درب اتاق مشاهده مي كند (كه در آن ارتفاع از حد بين "داخل" و "خارج") صحنه پدر مرده به همراه دخترانش است. او فقط قادر است به مادينوسا بگويد "شما ديوانه هستيد" ... شايد به اين دليل كه هر چيزي كه از پارامترهاي از پيش تعيين شده خارج شود جنون است.

پس از اين ، سالوادور به دليل متهم شدن به ارتكاب قتل "در درون دام" قرار مي گيرد.

 

نگاه ديگر ، مادينوسا است. درعوض ، به بيرون نگاه كنيد.

به هر آنچه كه سالوادور نشان مي دهد نگاه كنيد ، مانند وقتي كه در حالي كه قفل مي شود از سوراخي در درب جاسوسي مي كند. او با چشماني با دقت به او نگاه مي كند ، همانطور كه يك شيء گرانبها را بازرسي مي كند.

براي او ، سالوادور ليما است ، شهر ، مجله هاي مد ، لباس هاي مارك دار ، مورد نظر ، سرنوشت مادر ، ايده زن زن با قلاب هاي چشم نواز و موهاي بلند و كفش هايي كه خواهرش هرگز نمي تواند داشته باشد . سالوادور پل و راه رسيدن به "طرف ديگر" است.

و به همين ترتيب او را در انتهاي فيلم مي بينيم كه در يك كاميون در يك سفر يك طرفه با حلقه اي كه به مادرش تعلق دارد (همان كسي كه او را رها كرده بود) كه از گوشش آويزان است و يك عروسك به عنوان همراه ، با موهاي بافته بلند آويزان است.

مهم است كه توضيح دهيم كه اشياء در اين فيلم از ارزش اساسي برخوردار هستند. براي مادينوسا حلقه ها مادر هستند ، اين تنها شيء ملموس از اوست. به نظر مي رسد كه فراتر از عواطف عاطفي ، او برخي از ارزش هاي جادويي را به او اعطا مي كند ، نوعي نيروي ماورايي كه به او امكان مي دهد حركات لازم را انجام دهد تا خود را به آنچه مي خواهد تبديل كند. شما نمي توانيد بدون "گوشواره" هاي خود به ليما برويد و همينطور است

 

آنها كه منجر به پايان مي شوند. حلقه ها حاوي كل تاريخ مادر است ، آن داستان پرواز كه به نظر مي رسد آن را بسيار مشخص كرده است.

در عين حال او تصويري از او را دارد كه به گردن خود آويزان است ، آن عكس را كه در آينده يادآور آنچه در آن بود ، خواهد كرد: اجداد ، خانه ، خواهرش ، خواهرش ، آئين هاي او ، تعطيلات مذهبي ، ذات او ، در نهايت. و از طرف ديگر ، نشان مي دهد كه ديگران چگونه آن را مي بينند ، گويي كه اين عكس آينه اي از خودش است ، اما در مقابل چشمان ديگران و بطور خاص در مقابل چشمان سالوادور است. و بنابراين او هويت خود را مي سازد ...

 

سالوادور و مادينوسا به يكديگر نگاه مي كنند ، اما آنها هرگز "نمي بينند".

اين شخصيت ها دو چهره يك جامعه را نشان مي دهند ، نگاهشان را به يكديگر متمركز مي كنند ، اما يكديگر را نمي فهمند. نگاه آشفته آنچه كه نمي تواند پذيرفته شود "طبيعي" است ، با نگاه خيره كننده آنچه ايده آل است ، براي دستيابي نبودن به هم برخورد مي كند. اما با وجود اين ، حداقل آنها سعي مي كنند.

در همين حال ، عده ديگري نيز نابينا هستند و ترجيح مي دهند چشم بسته شوند ، مانند مجسمه عيسي در زمان مقدس.

 

 

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.