شاهكار نيست: تحليل يك فيلم

دانلود فيلم و سريال

شاهكار نيست: تحليل يك فيلم

۱۱۱ بازديد

بيلبورد
"جوكر" شاهكار نيست: تحليل يك فيلم با سر و صداي زياد و كمي آجيل
" جوكر " شاهكار يا يك فيلم مستحكم نيست. كاستي هايي دارد كه حتي عملكرد درخشان جوآكين ققنوس نيز نمي تواند آن را پنهان كند. سخنگو هشدار

11 اكتبر 2019 - 7:00 صبحرناتو لون

"جوكر" شاهكار نيست: تجزيه و تحليل يك فيلم با سر و صداي زياد و كمي آجيل | منبع: جوكر

همچنين نگاه كنيد

"جوكر" دنباله اي خواهد داشت؟ خواكين ققنوس و تاد فيليپس درباره اين احتمال پاسخ مي دهند
" جوكر " فيلمي است كه مخاطبان خود را دست كم مي گيرد. تاد فيليپس ( " خماري")، مدير آن، نه تنها كافي است با ما از فيلم كه جهان بدتر شده و به قادر به تبديل است (يا شايد بيدار) به يك قاتل بيمار رواني ، بلكه با برجسته سكته هاي ضخيم (همراه با موسيقي سازي تهاجمي در لحظات دراماتيك ، به خصوص در ساعت اول نوار) ​​كه تماشاگران بايد كمي آرتور فلك ( خواكين ققنوس ) را درك كنند ، مردي نازك با اختلالات رواني كه در شرايط رواني وي قرار مي گيرد در يك سرويس اجتماعي

او به عنوان دلقك كار مي كند ، با مادرش زندگي مي كند و از بيماري رنج مي برد كه با خنده اجباري خود را نشان مي دهد. او موري فرانكلين ( رابرت دنيرو ) را بسيار تحسين مي كند و روياي او اين است كه مانند او باشيد: يك كمدين شناخته شده. از طرف دوم ، تأثير «پادشاه كمدي» ساخته مارتين اسكورسيزي بدنام است ، اما با نتيجه اي متفاوت.

اين علاقه براي برجسته كردن محيط شخصيت تا چه اندازه مضر است كه ما آن را از صحنه اول مي بينيم: آرتور وجود دارد كه در حالي كه لبخند مي كشد در آينه نگاه مي كند. با اين حال ، او مرد غمگيني ، شكست خورده ، سوء تفاهم است . در پس زمينه ، گزارشي تلويزيوني منتشر شده كه مشكلي را كه باعث گرفتار شهر گوتيك مي شود ، نشان مي دهد. در صحنه بعدي ، در خيابان ، وي توسط گروهي از كودكان مورد حمله قرار مي گيرد كه نمي توانند آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهند.

سوءاستفاده اي كه وي متحمل شده است به دنبال غم و اندوه است . با اين حال ، بعداً اين اختلاف وجود دارد: يك همكار اسلحه به او مي دهد تا بتواند از خود دفاع كند. دوباره جهان مقصر است.


"جوكر" شاهكار نيست: تجزيه و تحليل يك فيلم با سر و صداي زياد و كمي آجيل | منبع: جوكر
همچنين نگاه كنيد

موسيقي متن فيلم "جوكر" شامل موضوعي از گري گليتر است كه به جرم سوء استفاده جنسي از كودكان محكوم شده است
همه به دليل حملات غير منتظره خنده اش ، با اندوه ، ترس و گريه به آرتور نگاه مي كنند. او اين را مي داند و سعي در درك آن دارد و به همين دليل هميشه كارت را در جيب خود حمل مي كند كه دلايل وضعيت او را توضيح مي دهد. فيليپس از آرتور خود مي خواهد كه با تماشاگر همدلي ايجاد كند  و به همين دليل استدلال مي كند كه جوكر او روابط دلگرمانه اي با دلقك كوتاه زندگي ، كمك هاي اجتماعي و همسايه خود (هر دو آفريقايي-آمريكايي) دارد.

و به ياد داريم كه جوكر در دهه 70 و 80 در نيويورك قرار دارد ، يكي از خطرناك ترين و تبعيض آميز ترين دهه ها در ايالات متحده (از اين رو مقايسه آن با "راننده تاكسي" ، شاهكار اسكورسيزي). چه كسي به جز اين شخصيت ها باعث مي شود آرتور فلك احساس راحتي بيشتري كند؟

اما براي فيليپس نه تنها افراد بد نيستند ، همينطور سيستم. آرتور مشكلات سيستم بهداشتي را كه ديگر وجود دارد و يا مايل به تأمين منابع براي كمك به فقيرترين مردم نيست ، احساس مي كند. اين كمبود او را مجبور مي كند از مصرف هفت قرص مختلف كه باعث آرامش او شده اند ، دست بكشد. با توجه به اين موضوع ، كارگردان دوباره از نشانگر خود استفاده مي كند تا تفاوت در مقياس هاي اجتماعي را به ما نشان دهد .

بنابراين ، براي اولين قتل آرتور رايگان نيست كه كارگران شركت مشهور توماس وين يا شهروندان "فقير" به اعتصاب در خارج از تئاتر بزرگ بپردازند ، در حالي كه ساعت "ثروتمند" ساعت "مدرن" چاپلين را تماشا مي كند (a فيلمي كه سرمايه داري را مورد انتقاد قرار مي دهد).

يكي از مهمترين لحظات زماني است كه جوكر در مورد ريشه هاي واقعي خود مي فهمد. تقلب بيننده با پيوند خانوادگي احتمالي با بتمن و سپس پيچاندن آن موفقيتي است . با اين حال ، اگر معرفي آقاي وين چنين تحميل نشده بود ، معرفي بروس وين به عنوان كودك مي توانست صحنه اي دور از ذهن باشد.


"جوكر" شاهكار نيست: تجزيه و تحليل يك فيلم با سر و صداي زياد و كمي آجيل | منبع: جوكر
نور در وسط نقطه ضعف

درباره تفسير خارق العاده خواكين ققنوس چيزهاي زيادي گفته شده است . عملكرد او بهترين فيلم اين فيلم شكست خورده است. و براي بسياري - من خودم را شامل مي كنم - چيز جديدي نيست. حتي جرات مي كنم بگويم كه اين بهترين نقش او تا به امروز نيست ، زيرا پيش از اين او نشانه‌هايي از تسلط بازيگري را در دو جواهر سينماي آمريكاي قرن جديد نشان داده بود: "دو عاشق" از جيمز گري و "استاد" توسط پل توماس اندرسون.

چيزي كه كمي سر و صدايي به وجود مي آورد و به همين دليل است كه عملكرد او نمي تواند مطابق اين فيلم هاي قبلي باشد ، فقدان يك كارگردان است كه مي داند چگونه مكث بيشتري ايجاد كند. در بعضي صحنه ها بدنام است كه تاد فيليپس به دوربين اجازه داد كه به ققنوس نگاه كند و اين اتفاق در تكرار نزديك لبخند آرتور قرار مي گيرد.

موفقيت "جوكر" در صحنه هاي قتل ها است. يكي از آنها زماني است كه همدستان سابق وي به دنبال او مي روند تا درگذشت مادرش تسليت بگويد. تنش احساس مي شود: جنبه رواني آرتور وجود دارد. دومين برخورد و عكسبرداري متعاقب او در موري فرانكلين در برنامه تلويزيوني است .

در اينجا جوكر به جهانيان نشان مي دهد كه وجود دارد و ديگر كسي از آن لذت نمي برد. صحنه با روشي شگفت انگيز به پايان مي رسد ، با انتقاد از رسانه هايي كه قادر به ضبط همه چيز هستند ، جايي كه حتي شهر گوتيك هرج و مرج برخلاف دنياي فعلي اصول دارد. خيلي بد اين همه زودگذر بوده است.

اين دردناك است كه ببينيم شخصيتي به همان اندازه جالب و با تفاوت هاي ظريف زيادي كه جوكر به دست كارگردان ختم شده است كه مي خواست تا آخر خطرات جامعه را برجسته كند قبل از اينكه يك شرور واقعي را به ما نشان دهد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.