به سمت مكاني بدون بازگشت

دانلود فيلم و سريال

به سمت مكاني بدون بازگشت

۸۷ بازديد


پوستر فيلم پسرپسر ، فيلم آرژانتيني كه در ماه مه سال 2019 به نمايش درآمده ، ششمين فيلم بلند سينمايي به كارگرداني سباستين شيندل است كه وي همچنين به عنوان تهيه كننده ، فيلمنامه نويسان ، كارگردان عكاسي و تدوين ايستادگي كرده است و از سال 2001 تا به امروز فيلم هاي متوسط ​​را توسعه داده است. اين فيلمساز جوان در سال 2015 با فيلم اهدا شده در جشنواره هاي مختلف ، "القاعده": راديوگرافي يك جرم را به رسميت شناخت.

اين فيلم بار ديگر بر نقش اصلي جوآكين فوريل ، كه در سال 2015 بازي كرد شرط مي بندد. بر اساس داستان مادر محافظ ، توسط گيلرمو مارتينز ، اين بار شيندل بيننده را به تجربه اي فرا مي خواند كه در آن ، همانطور كه اگزوئيل بويتي اشاره مي كند ( صفحه 12 ) برجسته "نازك شدن زندگي روزمره است كه لورنزو را به ورطه جنون سوق مي دهد ، با عكس شنيع گيلرمو نيتو افسانه اي و اجراي جوآكين فوريل در يك نقشه حيوانات برجسته."

لورنزو ، يك نقاش 50 ساله ، زندگي خود را پس از اوقات دشوار ، يك ازدواج نااميدكننده و گذشته فراموش شده ، بازسازي مي كند. او از پسري كه با همسر جديدش ، سيگرد دارد ، مضطرب است. در دوران بارداري ، او شروع به انجام برخي رفتارهاي وسواسي ، گيج كننده ، مخرب مي كند كه باعث ايجاد فشار در روابط مي شود و با پيشرفت دوران بارداري پيچيده تر مي شود.

پس از به دنيا آمدن كودك ، درگيري ها حادتر مي شوند و پيوند بين آنها تاريك و خطرناك مي شود ، زن به شكلي كه رشد مادرانه خود را سفت و سخت مي كند ، او را به مكاني سوق مي دهد كه از آن ديگر بازگشتي نخواهد داشت.



از اين داستان كه باعث برانگيختن ساختار سينماي مؤلفه هاي روانشناختي و علاقه روزافزون به توليد احساساتي براي لحظات تاريك ، دلخراش و تاريك مي شود ، وارد داستان شخصيتي گوشه اي مي شويم كه از گذشته به گذشته مي رود تا بتواند مسيري روان اما پيچيده.

اجراي عالي Furriel ، پير و فرسوده ، آزاد از ابتدا به نوعي درماندگي و سردرگمي ، گناه در يك جرم است كه در ابتدا پراكنده است ، اما پس از آن به عنوان قطعات يك معماي كامل تشكيل شده است. تقصير نهفته است چه اتفاقي براي آن پسر افتاد؟ چرا و به چه دليل او مقصر است؟

با بازيگر ، آنها كوارتت لوسيانو كاسترس ، مارتينا گوزمن و بازيگر نروژي هايدي تويني را تشكيل مي دهند و رگينا لام آرژانتيني را در يك نقش بزرگ به بازيگران اضافه مي كنند.

 اما برگرديم به روايت ، لورنزو ، كه هنرمند نقاشي است (تركيب عالي كاغذ كه قدرت خشم را كه از روي آن بر روي بوم ها عبور مي كند ، تخليه مي كند) ، متهم به يك جرم است. داستان در آنجا آغاز مي شود ، با اين حال ، ما بايد براي درك دلايل پيش برويم. به تنهايي ، خواهيم دانست كه شما دستورالعمل دسترسي محيطي براي ديدن فرزند خود را داريد و دليل اين انزوا مربوط به بار بيماري رواني است كه از آن شما نيز نمي فهميد كه چگونه اين تشخيص به دست آمده است. همه چيز در حافظه او گيج كننده و آشوب آور است. تنها چيزي كه مشخص است اين است كه او مي خواهد پسرش را ببيند تا او را نجات دهد. از چي؟ وكيل دوست دختر سابق وي (مارتينا گوزمن) سعي خواهد كرد تا او را براي دستيابي به آزادي خود همراهي كند ، اما در اين روند بخش هاي ديگري از تاريخ كه مربوط به آن گذشته و گيج كننده هستند در حال شكسته شدن هستند.



علاوه بر شخصيت اصلي ، شخصيت ديگري ، آن همسر سيگاريد ، ظاهراً مطيع و ظريف است ، موقعيت هايي را آشكار مي كند كه با كمك پرستار ، زني را كه با او زندگي مي كند ، حساب مي كند و آن را به طور فزاينده اي از آنچه دور مي شود دور مي كند. به نظر مي رسد بنابراين ، لورنزو دنيايي را منتقل خواهد كرد كه در آن فاصله گرفتن ، بيگانگي و ظلم به واقعيت خانواده خود ، او را به شديدترين آسيب پذيري رواني سوق مي دهد.

با ورود پرستار همه چيز پيچيده و عميق تر مي شود. اين شخصيت تيره و تار كه از زمان ورودش به خانه ، يك دنياي بسته را بطور موازي ايجاد خواهد كرد (از آنجا كه سيگرديد به همان زبان و به زبان خودش صحبت مي كند) ، "بيروني" داستان شخصيت اصلي خود را تقويت مي كند. جو خانواده به تدريج بدتر مي شود و خانه كاملاً خصمانه براي تربيت كودك مي شود. و روابط آنها به مناطق تاريك وارد مي شود و آنها را به سمت پيوند خطرناك سوق مي دهد.

اين فيلم از چاشني هاي خوبي براي تبديل شدن به اثري از تعليق شديد برخوردار است. كارگردان اين كار برجسته است ، با توجه به اينكه اگرچه نكات منفي و مشخصي در جريان است ، اما ساخت داستان هميشه به خوبي حفظ مي شود. گذشته از تغييرات موقتي ، داستان از ساختار واضح و خوبي برخوردار است.

مونتاژ دقيق و صحنه سازي بسيار خوب و واضح. نكات برجسته شامل شدت و تعليق دراماتيك و موسيقي متن است كه بين واقعيت و ذهنيت شخصيت اصلي بازي مي كند. برخورداري عالي از نور و تاريكي ، چراغ ها و سايه ها. اگر چيزي را بفهميم ، اين است كه به عنوان تماشاگر ، مجبور خواهيم شد گاهي اوقات دچار سردرگمي و اضطرابي شويم كه لورنزو را فاسد مي كند.

به عنوان يك پايان ، ما مي توانيم طراحي كنيم كه شيندل ، از عناصر نشانگر خاصي استفاده مي كند كه تجربه هايي را كه مربوط به كلاسيك هاي روانشناختي سينما باشد ، همانند آلفرد هيچكاك ، نماينده عالي ، امكان پذير مي كند. همه ما تصاوير و صحنه هاي باتجربه و فراموش نشده را با هدف ايجاد اضطراب ، ترس يا همدلي داريم. به اين معنا ، به سبك كارگردان ، پسر متوسل به ترسيم پيچ و تاب و تأكيد بر توطئه هاي مزاحم مي شود.

سرانجام ، بايد اين نكته را ذكر كنم كه شايد ، برخي كليشه هاي خاص در برخي از شخصيت ها مي توانستند جابجا شوند. مشاهده اي كه بدون شك قصد دارد بي اعتبار كيفيت فيلم باشد.

تريلر

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.